استاندارمحترم سیستان وبلوچستان جناب آقای علی اوسط هاشمی

باسلام ودرود
 اصلاح واعتدال باورپاکی بود که مردم رادر۲۴خرداد به تغییرشرایط امیدوارکردوملت ایران این را برگزیدند تازمینه پیشرفت وعدالت اجتماعی رافراهم نمایند.مردم سیستان وبلوچستان وبویژة بلوچستان بارها وبارها با رای فراوان به تغییر واصلاح واعتدال تاکیدورزیدند تا درچاچوب قا نون اساسی جمهوری اسلامی ایران،فضای فراهم شود تا به مطالبات به حق وقانونی خویش برسند اینک که استاندار محترم بامحوریت اعتدال براین امرمهم تاکید دارد باید پیش ازهرزمان دیگری به مطالبات مردم توجه کند وبدون توجه به مطالبات مردم اعتدال حقیقی فراهم نخواهد شد.

شهرستان ایرانشهردراین راستا به عنوان قطب فرهنگی بلوچستان،محورها ومطالبات خاص و ویژة ای خویش را داشته است،یکی ازمطالبات به حق این مردم تعیین شهرداری است که تجربه،تخصص، تعهد،کارایی فراوان داشته باشد ومردم به حقیقت اورا قبول وباورداشته باشند،دراین راستا شورای محترم شهرستان ایرانشهر با توجه به میثاق وعهدی که بامردم بسته بودند جناب آقای مهندس بهادرنرماشیری را به عنوان یک مدیر توانمند وبومی وبا تجربه وتعهد وکارایی ویژة ،انتخاب کردندچرا که ایشان سابقه بسیاردرخشانی درمسندهای اجرایی به ویژة دراستانداری تهران،شهردارنظرآباد( کرج)،مسوول اراضی مرقد امام(ره) را داشته است وشورا به این باوررسیده است که ایشان می تواند نقش بسیارتعیین کننده درتحقق مطالبات مردمی درراستای وظایف شورا وشهرداری ایفا کنند امامتاسفانه اززمان معرفی ایشان ،آنان که منافع خویش را درخطر می بینندوبه ویژه خواری از رانت های شهری عادت کرده اند ،تمام هم و غم خودراصرف این کرده اند تا مردم را ازاین مدیر محترم وتوانمندمحروم کنند ومتاسفانه استانداری محترم هم تاکنون به این مطالبه قانونی توجه چندانی نکرده است وبیشتر گوش به حرف کسانی داشته است که منافعشان درخطر است،بنابراین ما مردم ایرانشهر ازقشرها وطیف های گوناگون که امیدبسیاربه دولت تدبیروامید بسته ایم ومدت هشت سال انتظاربه تغییر شرایط ازطریق مسوول اول اجرایی استان بوده ایم وازشما آن مقام محترم که با باور به رای مردم دراین مسندقرارگرفته اید،مصرانه ودلسوزانه وبدون هیچ حب و بغض وتنها براساس مصالح دیارعزیزمان ایرانشهر وبرای ارتقای وآبادانی وشکوفایی این شهر،که ناکامیها وتلخکامیها محرومش کرده است،می خواهیم تا این خواسته به حق مردم این شهر را که انتخاب مدیری دلسوز وبا تجربه و ازهمه مهمتر بومی را درنظر داشته باشید وخواسته مردم را تحقق بخشید تادرپیشگاه خداوند ومردم سرفراز باشید، وامضای خودرابه پیوست حضورتان ارسال میداریم که امیدوارم به انها توجه شود به امیدآن روز.

اهالی محترم شهرستان ایرانشهر

Scan10055 Scan10057 Scan10058 Scan10067 Scan10075 Scan10074 Scan10083 Scan10082 Scan10081 Scan10073 Scan10071 Scan10080 Scan10078 Scan10070 Scan10069 Scan10077 Scan10076 Scan10068

Print Friendly

استاندارمحترم سیستان وبلوچستان جناب آقای علی اوسط هاشمی

باسلام ودرود
 اصلاح واعتدال باورپاکی بود که مردم رادر۲۴خرداد به تغییرشرایط امیدوارکردوملت ایران این را برگزیدند تازمینه پیشرفت وعدالت اجتماعی رافراهم نمایند.مردم سیستان وبلوچستان وبویژة بلوچستان بارها وبارها با رای فراوان به تغییر واصلاح واعتدال تاکیدورزیدند تا درچاچوب قا نون اساسی جمهوری اسلامی ایران،فضای فراهم شود تا به مطالبات به حق وقانونی خویش برسند اینک که استاندار محترم بامحوریت اعتدال براین امرمهم تاکید دارد باید پیش ازهرزمان دیگری به مطالبات مردم توجه کند وبدون توجه به مطالبات مردم اعتدال حقیقی فراهم نخواهد شد.

شهرستان ایرانشهردراین راستا به عنوان قطب فرهنگی بلوچستان،محورها ومطالبات خاص و ویژة ای خویش را داشته است،یکی ازمطالبات به حق این مردم تعیین شهرداری است که تجربه،تخصص، تعهد،کارایی فراوان داشته باشد ومردم به حقیقت اورا قبول وباورداشته باشند،دراین راستا شورای محترم شهرستان ایرانشهر با توجه به میثاق وعهدی که بامردم بسته بودند جناب آقای مهندس بهادرنرماشیری را به عنوان یک مدیر توانمند وبومی وبا تجربه وتعهد وکارایی ویژة ،انتخاب کردندچرا که ایشان سابقه بسیاردرخشانی درمسندهای اجرایی به ویژة دراستانداری تهران،شهردارنظرآباد( کرج)،مسوول اراضی مرقد امام(ره) را داشته است وشورا به این باوررسیده است که ایشان می تواند نقش بسیارتعیین کننده درتحقق مطالبات مردمی درراستای وظایف شورا وشهرداری ایفا کنند امامتاسفانه اززمان معرفی ایشان ،آنان که منافع خویش را درخطر می بینندوبه ویژه خواری از رانت های شهری عادت کرده اند ،تمام هم و غم خودراصرف این کرده اند تا مردم را ازاین مدیر محترم وتوانمندمحروم کنند ومتاسفانه استانداری محترم هم تاکنون به این مطالبه قانونی توجه چندانی نکرده است وبیشتر گوش به حرف کسانی داشته است که منافعشان درخطر است،بنابراین ما مردم ایرانشهر ازقشرها وطیف های گوناگون که امیدبسیاربه دولت تدبیروامید بسته ایم ومدت هشت سال انتظاربه تغییر شرایط ازطریق مسوول اول اجرایی استان بوده ایم وازشما آن مقام محترم که با باور به رای مردم دراین مسندقرارگرفته اید،مصرانه ودلسوزانه وبدون هیچ حب و بغض وتنها براساس مصالح دیارعزیزمان ایرانشهر وبرای ارتقای وآبادانی وشکوفایی این شهر،که ناکامیها وتلخکامیها محرومش کرده است،می خواهیم تا این خواسته به حق مردم این شهر را که انتخاب مدیری دلسوز وبا تجربه و ازهمه مهمتر بومی را درنظر داشته باشید وخواسته مردم را تحقق بخشید تادرپیشگاه خداوند ومردم سرفراز باشید، وامضای خودرابه پیوست حضورتان ارسال میداریم که امیدوارم به انها توجه شود به امیدآن روز.

اهالی محترم شهرستان ایرانشهر

Scan10055 Scan10057 Scan10058 Scan10067 Scan10075 Scan10074 Scan10083 Scan10082 Scan10081 Scan10073 Scan10071 Scan10080 Scan10078 Scan10070 Scan10069 Scan10077 Scan10076 Scan10068

Print Friendly

کلید یدک

کلید یدک

خیلی وقته که دلم میخواد تلنگری به خودم بزنم .حرکتی بکنم .حرفی بزنم .یا چیزی بنویسم.نمیشه که نمیشه تا اینکه کلید آقای روحانی مرا به فکر وا داشت که دنبال کلید یدکی برای خودمان باشیم .تا شاید طلسم این قفل کهنه ما هم بشکند سالهاست مارا از خود راندند برای چه نمیدونم ؟  چه دلیلی دارد توی باغ به این بزرگی که این همه دار درخت گل بوته وجود دارد یک درخت کهور را ناچیز شمرد اگر شاخ برگ این درخت اگر تنه زمخت ان به کار نمیاید حداقل از کنده اش میتوان زغال پر حرارتی ساخت و برای سرمای سخت خود را گرم نگه داشت (به درد سوختن هم نمی خوریم )هرچه به عقب میروم و گذشته را مرور میکنم جز فرمانبرداری از ما چیزی سر نزده است تاریخ دست پا شکسته قوم بلوچ را که ورق میزنیم فقط غیرت مردانگی مهمان نوازی و البته همیشه مظلوم بودنش را میتوانی حس کنی.. کارهای بزرگی کرده اند اما هیچ وقت به چشم نیامد چون صدایشان را کسی نشنید و اگر گاهی خواستند حرفی بزنند با چشم غره بعضی ها به سکوت دل سپردند نخواستند کاری بکنند که دیکران سوء استفاده بکنند وفادارند به وطن. به مادر کی میتوان پشت کرد هنوز این را نپذیرفته اند که حتی مادر پیرشان را به سالمندان بسپارند حتی اگراز زن فرزندش گاهی غرو لندی بشنود نمیخواهم چیز زیادی از گذشته بگویم چون انچه عیان هست چه حاجت به بیان است ما در نوار مرزی از خشکی به دو کشور واز دریا با دنیا هم مرزیم چون دریای مکران به اقیانوس ها پیوسته است هرگز بیگانه ای نتوانسته است از این مرزها بر علیه ما استفاده ای ببرد و دیگر هیچ نمیگویم. نمیگوم پدربیسواد من در لباس شکیل ژاندارمری فرمانده پاسگاه بود با عشق به میهن از جان و دل خدمت میکرد هیچ کس نمیدانست که او سواد ندارد چون مقرراتش از بطن قانون بود گزارش ها را خود به منشی دیکته میکرد و گهکاهی با مثالی ساده به من درس ریاضی میداد سالهاپس از مرگش جاهایی که او خدمت کرده است هنوز ذکر خیرش است و خیلی از مردمان خوب من که در لباس چریکی و دلاوری ان زمان مردانه زیر پرچم میهن خدمت میکردند ولی بعدها نمیدانم به چه دلایلی اخراج شدن ؟به نظرم ان موقع اوج  شایسته سالاری بود چون هدف و برنامه بود حالا به هر دلیلی در رده های پایین اینجوری بود. نمیخواهم به کسی درس بدهم ولی دلمان میسوزد وقتی میبینیم سلسله مراتب در این جا غیر بومی و حتی بر خلاف اولویت ها و ناکارامد است چه کسانی میخواهند ثابت کنند درد یک خانواده را کسی بهتر از همان خانواده درک می کند تا برای حل ان چاره اندیشی نماید این را چگونه  توضیح میدهیم؟ایا این کینه ها و حسدها میگذارد درست تصمیم گرفت باز خنده ام میگرد در حالی که بغض گلویم را میفشارد شنیبده ایم که به داشته ها و موقعیت ها رشک می ورزند ما که هیچ جایگاهی نداریم چگونه مورد اماج این همه کینه و نفرت شده ایم باز سوال؟یادم امد زمان خدمت سربازی سوار اتوبوس خط واحد در تهران بزرگ بودم نقشه ای از این شهر درندشت در دست داشتم فردی مسن باب سخن را باز کردگفت پسرم جنوبی هستی نمی دونم از تیرگی پوستم فهمید که انچنان تیره نیست.و یا از گرمی وجود جنوبی ها. گفتم جنوب شرق. بلوچستان خدا میداند اهی کشید گفت سالهاست قدر این قوم را کسی نمیداند و همیشه مورد  بی مهری ها قرار گرفته و رفت. بخود واماندم.  این که بود که حرف دلم را هم فهمید! سی و اندی از انقلاب اسلامی میگذرد( وما اندر خم همان کوچه ایم)..به چه دلیلی نتوانستیم جایگاه خود را بیابیم ایا ترس و دلهره بر ما چیره شده است . ایا لیاقت کافی نداریم ایا درک درستی از فنون و دانش ها روز دنیا نداریم وهزاران اما و اگرهای دیگر؟…ممکن است دلیلی دیگر داشته باشد اما چه دلیلی بعضی مواقع می گویم ممکن است ما ادمای رازداری  نباشیم .ممکن است به ما بگویندبه شما نمی شود اعتماد کرد شما نمی توانید هم خودتان استفاده کنید وهم بالا دستی ها را راضی نگه دارید ….به  این جا که می رسم می تونم خودم رو راضی کنم تو این کار اکثر ما می لنگیم .باز پدرم را بیاد می اورم که نتوانست سرمایه ای به هم بزند در حالیکه ان زمان در پست های بازرسی و مسیرکاروان های قاچاق زیادی بود می توانست زیر کانه پول وپله ای به هم بزند اما نزد. و افسوس های مادرم که همه دزدند..  برایم جای سئوالیست  تا به اینجا  می رسیم پای خیلی ها در میان است  و جای درد است وقتی کاروان وانت بارها در حالی که به گمانشان گازوئیلی صادرو ارزی داخل می کنند در حالیکه قبلا سواری شیشه دودی بقول خودشان راه پاکن بوده است و جوانکی که قسط این ماهش عقب افتاده بدون هماهنگی اینبارمیخواهد بگریزد ناگاه مورد اصابت گلوله نیروپلیس من قرار میگیرد وناجوانمردانه در اتش حرص سرگروهبان میسوزد

باز بی خیال از کوچکترین اقدامی انگارنه انگار....

به من چه وبتو چه ونمیدانم های چه کسی است که مشکلات ومعضلات مدام سر جایشان چمباتمه زده اند وهیچ راهکاری بسراغشان نمی اید.جامعه مارا مریض کرده اند .انتقاد را نمی فهمیم وبه منتقد انگ جواسیس وضد ارزشها میزنند وخودشان را به پوزخندی به خواب زده اند اما تا کی ؟ دل به دریا زدم شاید کلید یدک ما در قعر انجا باشد.......

 

            

سوابق خدمتی مهندس بهادر نرماشیری شهردار انتخاب شده ایرانشهر

 

سوابق خدمتی بهادرنرماشیری متولد۱۳۳۴ فرزند درمحمد، دارای مدرک تحصیلی مهندسی کشاورزی از دانشکده کرج و کارشناس ارشد مدیریت دولتی،۱- معاون فرمانداری ایرانشهر وسرپرست مرکز گسترش ایرانشهرسال ۶۶-۶۴- کارشناس دفتر فنی استانداری سیستان و بلوچستان سال ۶۷- کارشناس دفتر فنی استانداری سیستان وبلوچستان سال۶۷- کارشناس دفترفنی استانداری و بخشدار دشتیاری وچابهار وسرپرست شهرداری نگورسال ۶۹-۶۸- کارشتاس دفترفنی استانداری تهران وبخشدارطالقان سال۷۰-۶۷-کارشناس دفترفنی استانداری تهران- دفتر فنی سال۷۳-۷۱- کارشناس دفتری فنی استانداری تهران- سرپرست اراضی مرقد مطهرامام (ره)- ۷۵-۷۴- کارشناس دفتر فنی استانداری مدیرعامل سازمان کشت و صنعت نظرآبادسال ۸۲-۷۷-شهردار شهرستان نظر آباد استان تهران سال ۸۶-۸۲- عضوکمیسیون ماده صد شهرداری شهریار – شهرقدس سال ۷۳-۷۱- عضو کمیسیون ماده صد شهرداری آبسرد -دماوند سال ۷۵- ۷۴- عضو هیت مدیره و عضو شورای مسازمان کشاورزی نظر آباد سال ۸۶-۸۲- عضو کمیسیون ماده ۷۷ شهرداری طالقان سال ۸۶- ۸۴- کارشناس ارشد دفتر فنی استانداری تهران و مسوول پشتیبانی ستاد حوداث سال ۸۸-۶۸


جايگاه واقعي مردمان بلوچ كجاست؟؟؟

با گذشت چندين دهه از نظام جمهوري اسلامي ايران برخودم واجب ميدانم كه جايگاه واقعي مردمان بلوچ را دراين سيستم پيدا كنم  درواقع آيا قوميت بلوچ به جايگاه اصلي خود در اين نظام رسيده اند ؟ درنظامي كه براساس شايسته سالاري بنا شده است وسردمدار حكومت علوي بوده است و مي باشد آيا مردمان بلوچ به حق خود در اين چند دهه رسيده اند؟ آيا شايسته سالاري بسوي آنها روان شده است؟ قوم بلوچ با تو جه به سابقه ديرينه كه قبل از ميلاد مسيح دراين سرزمين سكني گزيده اند و نژاد آريايي را دارند با خود حمل مي كنند دركجاي اين معادله قرار دارند؟ آيا به حق خود در اين جامعه كه داراي قانون اساس مدوني است رسيده اند وآيا قانون براي همه ي مردمان خصوصا قوم بلوچ به صورت يكنواخت دارد رعايت مي شود درواقع اصل نظام جمهوري اسلاميب ايران با هيچ قوميتي سرناسازگاري نداشته و ندارد ولي متاسفانه درطي اين چندين سال و درحق اين مرزداران باغيرت خيلي اجحاف شده است و دليل آن ناكار آمدي عده ايي عزيز كه سرمدار مديريت در اين كشور شده اند مي باشند. ولي بازهم بگويم كه با اصل نظام منافات دارد ولي عده ايي كه مدير ميشوند نگاهي هميشه از بالا و پايين نسبت به اين قوميت داشته اند و هميشه دوست داشته اند كه اين قوم بزرگ را به حاشيه ببرند و در واقع خودحاشيه ساز بوده اند  وهمين امر باعث شده است جايگاه واقعي مردمان بلوچ  درهاله ايي از ابهام باقي مانده است و به حق قانوني خود نرسيده اند وموضوع بعدي اين است كه چهره ي درستي از اين قوم به مردمان اين كشور معرفي نشده است و در واقع هميشه بلوچها را مردماني خشن و قاچاقي معرفي كرده اند و در اين چند دهه صداوسيماي كشور خود گواهي بر اين مدعاست كه چهره ي اين عزيزان را درست معرفي نكرده است و هميشه تا جريان خلاف و مواد و مخدر و آدم كشي بوده است دراكثر سناريوي هاي آن سازمان بلوچ جماعت را خشن و داراي خشونت معرفي كرده اند كه متاسفانه اين خود ركود اين قوم را ميرساند وجالب است كه تا حالا هيچ ترتيب اثري براي خنثي كردن اين امر مهم صورت نگرفته ايت ودرواقع اگر اتفاق بيفتد و حرمت ها حفظ شوند ميشود اميدوار ماند كه قوم بلوچ جايگاه ويژ هايي همچون ديگر اقوام در نظام بزرگ جمهوري و اسلامي را دارد و نگارنده اين مطالب اميد دارد روزي برسد شميم دموكراسي و مردم سالاري و دنياي بدون تبعيض دراين جامعه بگوش برسد و همگي برادارانه در كناتر ديگر اقوام به حقوق قانوني خود رسيده باشيم.

سلام جناب آقای دکتر روحانی

سلام جناب أقای دکتر روحانی

به امید قبولی طاعات و عبادات شما دراین ماه پرفیض و برکت وتوفیق خدمت برای شما و همکاران بزرگوارتان،درددلی کوتاه با شما درمیان می گذارم درمورد وضعیت استخدامی درنهاد کتابخانه های عمومی سیستان و بلوچستان و جاییکه درآن تبیعض موج می زند و دوستانی هستند دارند چهره نظام را خدشه دار می کنند از جمله مدیرکل محترم نهاد کتابخانه های عمومی سیستان و بلوچستان و من از شما می پرسم استخدامی دراین نهاد براساس چه معیاری می باشد؟؟!در استانی که بالغ بر بالای ۷۰ درصد مردمان آن از اقوم بلوچ هستند چرا همه ی استخدامیهای این نهاد همیشه از شمال استان بوده؟ و حتی خارج از استان؟ آیا این عدالت است که فقط و فقط براداران سیستانی باید استخدام شوند؟؟!دراستخدامیهای جدید این نهاد فقط چند نفر بلوچ بوده اند که هنوز معلوم نیست که از تیز تیغ گزینش عبور بکنند یا نه؟؟! وجالبتر این است که نیروهای قبلی نهاد در جنوب استان همچنان کتابدار مانده اند و خواهند ماند وعزیزانی دیگری از شمال استان و حتی از خارج استان آمده اند و ریس کتابخانه ها و دبیرخانه کتابخانه های عمومی جنوب استان شده اند در حال حاضر همه ی ریس های دبیرخانه های کتابخانه های جنوب استان به استثنای خاش همگی از شمال استان و از خارج از استان آمده اند و دارند ریاست می کنند فقط  وفقط ریاست. چرا که نه آموزش دیده اند نه آزمون داده اند و نه کا رایی دارند و الان فقط و فقط کتابدارن دارند کار های آنان را انجام می دهند.البته یک آزمون سوری همین چند مدت پیش برگزار کردند ونورچشمیهای مطمئنا بالا خواهند آمد(ایرانشهر،سراوان،سوران،نیکشهر،چابهار) وجالبتر است که نیروهای جنوب استان از پارسال گرفته تا الان قراردادهایشان لغوشده و شش ماهه شده اند آیا این انصاف است که مدیرکل کتابخانه های عمومی سیستان و بلوچستان دارد آن را انجام می دهد؟مدیر کل محترم بدون استعلام از ریس های قبلی شهرستان همه ی قراردادهایی آنانی که درجنوب استان هستند را لغو کرده بدون کوچکترین  اهمال کاری از جانب کتابداران .جناب آقای دکتر روحانی تبیعض و بی عدالتی در نهاد کتابخانه های عمومی سیستان و بلوچستان دارد موج می زند استخدامیهای بدون آزمون و درست کردن پست های آنچنانی از معاونت مدیر کل  ،کارشناس ایستگاه مطالعه و .... برای کسانیکه هنوز یکسالشان نشده است این جای نگرانی دارد و این اوج بی عدالتی است درقبال کسانی با سابقه ده ساله و دوازه ساله و حتی پانزده ساله همچنان کتابدار بماند پس کجاست این عدالت علوی  که شما زیر بیرق آن دارید سینه می زند؟جناب آقای دکتر روحانی ،آقای مدیر کل دارد خدشه به پیکره ی نظام وارد می کند ما نمیدانیم چوب بلوچ بودن را داریم می خوریم یا اهلسنت بودن را؟این آقای مدیر کل مرکز تفرقه اندازی می باشد  و دارد اصل نظام را زیر سوال می برد وحتی گفته است که درمسابقات فرهنگی نهاد کتابخانه های عومی  استان اهلسنت را شرکت ندهید آیا این بدور از انسانیت نیست و با جریانات نظام منافات دارد؟؟!جناب آقای دکتر خواهشمند است که این امر مهم را پیگیری کنید تا جایگاه واقعی اقوام بلوچ در نظام شایسته سالاری جمهوری اسلامی پیدا شود و دغدغه کتابخوانان و کتابدارن و اهالی اهل کتاب در بلوچستان کم شود و بتواند راحتر به امورات زندگی خود برسند جناب آقای دکتر روحانی نگذارید مدیران نابخرد و سبک مغز مشروعیت این نظام بزرگ را زیر سوال ببرند

 به امید روزی که برابری و برادری را مثل گذشته حس کنیم و درکنار هم باشیم.

                                                                              دردمند بلوچ

توسعه ومذهب گرایی دربلوچستان

جامعه بلوچستان از دیر بازیست آماج حملات نابرابر اقوام مختلف بوده وهرکس به

 نحوی زهرخودرابراین سرزمین نجیب ریخته و جالب است که هیچ زمان آنچنان که

 خودشان انتظارداشته اند موفق نشده اند تمام وکمال براین خاک بزرگ دست

 یابند،بلوچستان یک مرکز کاملا سوق الجیشی با آب وهوای خاص خودش هست از

 سرحد گرفته تا مکران و کرمان و جاسک ومیناب و... واما این مهم که چرا توسعه

 نیافته است عواملی مختلف دست به دست هم داده اند تا از رشد و توسعه عقب

 بماند وباید از چند جهت بررسی و آسیب شناسی شود.۱- افراد روشنفکر قبل و بعد

 از انقلاب دراین منطقه جولان می دانند و دارای احزاب گوناگون سیاسی و فرهنگی

 بوده اند وبا اختلاف عقیده های فاحشی درکنار هم کار می کردنند وجالب است درآن

 زمان از گفته ها شنیده ام وبه گوش محکومم همه ی آنهادر کنار هم مشغول به

 فعالیت وبا بقیه ی احزاب در بحث و جدل بوده اندچنانکه در دهه ی شصت کار های

 فرهنگی وسیاسی زیادی انجام داده اند والان بنا به دلایلی از آوردن اسامی احزاب

 خودداری می کنم ولی نمیدانم چرا این تشکیلات تا دهه ی شصت بیشتر دوام نیاورد

 و همگی به جان هم افتادن یکی دیگری را رد می کرد ، دیگری برعلیه آن

 یکی .وجالب است جامعه مذهبی برعلیه همگی آنان شمشیر را از رو بسته بود

 وهمه ی این احزاب نابود و از بین رفتند و من به نظرم دلیل عمده این بود که ما جامعه

 

بلوچ یاد نگرفته ایم که کارگروهی بکنیم والان هم جامعه بلوچ از این امر مستثنی 

 

 

 نیست و دارد همان روند را ادامه می دهد یکی از مهمترین عامل عدم توسعه ،عدم

 آگاهی در کار گروهی و جمعی است که ما متاسفانه از آن داریم رنج می بریم

 وعامل دیگر خودمان هستیم چرا که علم به موضوع را نداریم،تخصص نداریم،با کدام

 نیروی انسانی ماهر می توان به چشم اندازی موفق درجهت رشد و توسعه گام

 برداشت؟آیا بااندک معدودی دانش آموخته ی دانشگاه آزادی  وپونای هندوستانی

 می شود به طرف توسعه حرکت کرد؟ شاید بشود ولی این روند کند است ما باید

 داشته هایمان را بیشتر کنیم وباید به آن درک برسیم که در جوامع امروز سواد حرف

اول را می زند و بعد آن تخصص برگ برنده جامعه است.ما باید جامعه را به طرف

 یادگیری علمی سوق دهیم. ودرمورد اینکه مذهب مانع رشد و توسعه می شود یا

   خیر؟ به نظر شخصی بنده هم آره و هم نه .چرا که درکل مذهب  به جای خود چیز

 خوبی است البته نه مذهبیون امروزی که فقط دنبال این هستند تا به هر قیمتی

 شده تریبون خود را حفظ کنند حتی به قیمت حذف دیگران.نه مذهبی های امروزی

 که در پشت مذهب دارند کا رها می کنند وبه قول شاعر بزرگوار :واعظان که  این جلوه

  برمنبر ومحراب می کنند چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند.درجامعه

 بلوچستان مذهب نماها مانع رشد شده اند ودرواقع با به پیش کشیدن مسائل

 ابتدایی مذهبی دوست دارند همه را تحت مطیع خود بکنند این  به نظرم آخر عدم

 توسعه و رشد یک جامعه را میرسانند کسانی دارند برای ما تصمیم می گیرند که

 خود اندر تصمیمات خود مانده اند و وظیفه ما ها این است که جامعه را آگاه کنیم

 ومرزها رابشکنیم و بگوییم آنچه ناحق است و دارد برما ناروایی می کند.ودر مورد

 خوبی مذهب بگویم به نوبه  ی خود عالی است ولی اگر فقط در چهارچوب  خود

 مذهب کار کند و نه در تصمیم گیریهای مهم سیاسی و حتی فرهنگی وهنری که

 متاسفانه مذهبیون من و شما یاد گرفته اند در همه جا دخالت کنند و همیشه این

 دخالت ها به ضرر من و شماه تمام شده است و در همین اندک

 مقاله خیلی چیزها را مطرح شدومیشه فهمید که چقدر مذهب گرایی در

 توسعه نیافتگی بلوچستان تاثیر مستقیم دارد هر چند که مذهب گرایی به نوبه خود

 داررای ارزش و احترام است ولی نه این که همه اش خرافات و بدعت شود وجالب

 است تا بدعت و خرافه پیش بیاید تعصب ، در جا از راه میرسد، تعصب که آمد ،پشت

 سرش جهالت خودنمایی می کند واین با توسعه جور درنمی آید. چرا که الان بحث

 عقل و علم   مورد توجه دیگر جوامع است وامیدوارم روزی برسد بلوچستان بر مدار

 توسعه بچرخد ودرآخر توسعه و مذهب دوچیز عکس هم هستند وهر دوخوبند  ولی

 نمی توانند علت و معلول همدیگر باشند. 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هنرمندان بلوچ

سلام دوستان

با خبر شدم که استاد رسول بخش زنگشاهی هنرمند چیره دست سرود(قیچک) براثر عارضه دیابت دربیمارستان زاهدان بستری شده است ضمن دعا برای این استاد بزرگوار می خواهم که اطلاع رسانی شود که به گوش صاحبان فرهنگ و هنر این مملکت برسد و برای این استاد کاری بکنند و نگذارند این استاد مثل خیلی های دیگه (ماشاء ا... بامری ،غلامرسول دینارزهی،پیربخش صاحبداد و... ) به بهانه ی بیماریهای جزئی از میانمان بروند .رسول بخش زنگشاهی نوازنده ی بزرگی است که با  استاد مرحوم کمالان هوت  در همه ی مجالس هنرنمایی کرده است .برای این بزرگوار آروزی سلامتی دارم.

قوم گرایی وطایفه گرایی

آیاقوم گرایی وطایفه گرایی ،باعث عدم روند توسعه (فرهنگی،هنری،سیاسی ،اجتماعی و...)بلوچستان شده است؟

دوستان بنویسد برایم چرا که می خواهم با حضور شما خیلی جریانات را به چالش بکشم..........

عروسی دربلوچستان یا ترویج مواد افیونی

وقتی که درد به سراغت می آید و از زمین و زمان گله می کنی وجالب است که نمیتوانی درد را بیان کنی و یا یک جورایی داری زیر بار این درد مچاله میشی نمی دونی به کجا پناه ببری. قضیه درد من به قول شاملو: زیستن در بین مردمانی است که مزد گورکن از بهایی آزادی آدمی افزون است .نمیشود درد رادر خود نگه داشت چرا که آدم با نگه داشتن درد یک جورایی رو دل می کند و احتمالا سکته که الان مد شده حتی جوانان و نو جوانان زیر بیست سال هم دارند به آن مبتلا می شوند و یک جورایی حق حیات از آنها گرفته می شود در جوامع پیشرفته دنیا و الان که قرن تبادل اطلاعات و اندیشه هاست و همه چیز برروی گفتمان دارد شکل می گیرد جامعه بلوچ در کجای این معادله قرار گرفته است؟ و دارد به کجا می رود جالب است درد من درد دانستن است و همیشه بر این اعتقاد داشته ام که میشود یک زمانی یک کاری کرد .چند شب  پیش به اصرار یکی ازدوستان به یک مراسم عروسی دعوت شدیم که مراسم حنا بندا ن بود و قرار بود که جوانی راهی خانه بخت شود ولی چقدر دلم درد می کرد با دیدن اوضاع آشفته جوانان و حتی بزرگسالان آن مجلس که در محوطه ایی که هزار نفر وجود داشتند تنها چیزی که دیده نشد شادی بودومتاسفانه فضا ی بازآن مجلس آنچنان دلگیر شده بود وکه اگر یک شخص از بالای یک بلندی به این مراسم نگاه می کرد توده های بهم فشرده دود آنجا را اغشته کرده بود ومجالی دیگر برای هیچ حرفی نمی گذاشت و جالب است این افراد ازآن دسته بودند که در مقاله قبلی ثروت ورسانه به وضوح ازآنهایاد کردم جامعه ثروتی بلوچ .آنها با پخش مواد افیونی  از انواع و اقسام ان به خیال خویش حاتم طایی را دارند شرمنده می کنند و مانند نقل و نبات در این مراسم عروسی داشتند مواد مخدر بین همه ی افراد توضیح می کردند تا به قول خوشان مهمان نوازهای خوبی باشند واین است درد که من دچار آن شده ام و مبتلا به آن. و این درد را عزیران آیا درمان و یا علاجی هست؟ مواد مخدر نقل مجلسهای عروسی و عزا در بلوچستان است و هر کس در این مراسمات مواد مخدر ندهد یه جورایی امل فرض می شود و جالب است افراد کم درامد و بی بضاعت بلوچ هم باید این کار را بکنند وگرنه مورد شماطتت و پوزخند قرار میگیرند .چه می شود این همه هزینه که صرف تهیه مواد مخدرمی کنند به جای آن در یک کار فرهنگی هزینه شود وجالب است عزیزان با آوردن گروه ارکستر از استانهای مجاور دارند تیشه  برریشه موسیقی محلی ما می زنند وجالبتر این است در همین مراسم از گروه موسیقی محلی بلوچستان هم دعوت کرده بودنند که چه بی احترامیها دیدم  ونگذاشتند این عزیزان حتی یک ساعت برنامه اجرا کنند و همه خلاصه شده بود موسیقی ارگ و ...واین درد است که جامعه بلوچستان هزینه ها برای آوردن گروه ارکستر از سایر استانها مبادرت می ورزدولی به فرهنگ وهنر بومی اعتنایی نمیکنند.وهزینه می کنند برای پخش مواد مخدر همانند نقل ونبات در مراسم های عروسی ودارند با این کار نسلهارا فلج میکند واین درد است. الان که دارم می نویسم مانده ام کی تغییر درما شکل می گیرد عزیزان وبلاگ نویس می گوند تغییر خیلی دیر صورت می گیرد ولی من بر این باورم اگر این روند ادامه یابد تا چند صباحی دیگر نسل سومی نخواهد بود ومن به شما هاییکه دارید می نویسد و اهل فکر وفن هستید دارم اخطار می کنم حتی به خودم که یک کاری بکنید لااقل راه کاری بدهید چرا که جوان ما همانند پیر های هفتاد ساله دارد می شود.شما عزیزان بگویید با تو به وضعیت موجود چه باید کرد؟ راه کارآن چیست؟البته من آدم منفی بافی نیستم  ولی باور بفرمایید دلم دارد درد می کنند که هیچ شربت آرامبخشی  یا شربت سوءهاضمه ایی آن را نمی تواند درمان کنند.احساس می کنم که در سراشیبی سقوط هستیم  .درزمانه ایی که سگ هم صاحبش را نمی شناسد به نظر شما که روشنگر و روشنفکر و هستید برای این مردم چه کاری باید بکنیم؟